دانلود رمان برج زهرمار و شیطون بلا  از کیانا بهمن زاد

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان برج زهرمار و شیطون بلا pdf از کیانا بهمن زاد با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان کیانا بهمن زاد مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان برج زهرمار و شیطون بلا

همـیشـه با خـودم فکر مـیکنم چرا یه شب گردن این پسره بیشعورو محکم

با این دستام نمـیگیرم تا خفش کنم از شرش خلاص بشم ولی هربار که فکر

مـیکنم کنارش چه قدر کیف مـیکنم از تصمـیمم پشیمون مـیشم یکهو از روی تخت

جستی مـیزنم یه جرقه بزرگ تـوی سرم زده شـده بودوایسا ببینم چرا که نه؟

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان آوای چشمانت کیانا بهمن زاد

قسمت اول رمان برج زهرمار و شیطون بلا

یه طوری این کـارو مـیکنم که نمـیره فقط زجر بکشـه یا اصلا مـیتـونم بدتر مثلا

خنده مرموزانه ای کردمو با تخسی گفتم:آقا آرسام بچرخ تا بچرخیم لاستیک ماشین

خـوشگل منو پنچر مـیکنی؟دارم برات با هیجان پتـوی رو تختمو کنار زدم و برای

عملی کردن نقشم راهی شـدم و غرورم لعنتی ترین ویژگی دوست داشتن

من است زندگیم بر پایه اش بنا شـده همه چیزمه غرور منو نشونه نگیر

چون هستیتـو به آتیش مـیکشم من برای هرچیزی نمـیجنگم اما غرورم فرق مـیکنه

من در خانواده ثروتمندی متـولد شـده بودم بیست سالم بود که تـوی یک

مهمونی با آرمـیتا دختری که زیبایی خیره کننده ای داشت آشنا شـدم

مثل خـودم بود سنگین بود و سبک وارانه رفتار نمـیکرد از یه خانواده پولدار بود و از همه

مهمتر غرورش پرستیـدنی بود دختری آویزون نبود اما طرز پوشش و حتی آرایش کردنش

مثل بقـیه دخترهای اطرافم بود جلف بود اما زیبا بود و این زیبایی بهش مـی اومد

دوسال باهم بودیم و صمـیمـیتمون هر روز بیشتر از روزهای قبل مـیشـد ازهیچ چیزی چه

از نظر مادی چه معنوی براش کم نمـیذاشتم و کم کم احساس کردم که دارم عاشقش

مـیشم بیست و دو….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان