دانلود رمان داغ شقایق  از زهرا همتی 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان داغ شقایق pdf از زهرا همتی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان زهرا همتی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان داغ شقایق

با دعا و صلوات مادرم راهی مدرسه شـدم بایـد تمام لحظه های این سال تحصیلی را

در ذهنم ثبت مـی کردم،چون آخرین سالی بود که مدرسه مـی رفتم خیلی خـوشحال بودم

که تـوانستـه ام تا این درجه پیشرفت کنم با سحر که بهترین دوستم بود راهی مدرسه شـدیم

بین راه رو به سحر کردم و گفتم: چه حیف شـد که امسال درسمان تمام مـی شود

او لبخندی زد و گفت:من که خیلی خـوشحالم،چون دیگـه نمـی خـواهم درس بخـوانم

آهی کشیـدم و گفتم:ولی من نمـی تـوانم درس را فراموش کنم بایـد سعی ام را بکنم تا در کنکور قبول

شوم سحر با لحنی شوخ گفت: البتـه اگر مجیـد بگذارد

لبخندی زدم و گفتم: اون بیچاره که حرفی نداره خـودش گفتـه

تا جایی که دوست دارم درسم را ادامه بدهم

سحر باشیطنت گفت:بله،الان هیچی نمـی گـه،ولی بعد که باهم ازدواج کردیـد و آقا

خرش از پل گذشت مـی گویـد درس بی درس و آن وقت شما بایـد در خانه بنشینیـد و برای او آشپزی کنیـد

رمان پیشنهادی:دانلود رمان تبعیـد ناخـواستـه مهسا عادلی

قسمت اول رمان داغ شقایق

باز هم بالبخند گفتم : مهم نيست همين كه در كنار او باشم كافي است

سحر دوباره گفت : راستي شقايق،كي عقد مي كنيد؟

هر وقت از كه ماموريت برگردد

كي برمي گرده؟

چهار روز ديگـه نمي دوني تـوي اين سه هفتـه كه نبود دلم

برايش تنگ شـده و براي ديدنش لحظه شماري مي كنم

سحر لبخندي و زد اين بار بالحني آرام پرسيد : تنها رفتـه يا آقا سعيد هم همراشان است

او به نگريستم و گفت تا : حالا امكان نداشتـه از جدا

به هم ماموريت بروند هميشـه باهم هستند

باخنده گفت : درستـه،حق باتـوست

به مدرسه ….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان