دانلود رمان عشق شیرین  

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق شیرین pdf مرجان با لینک مستقـیم

 رمان عشق شیرینبرای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان مرجان مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان عشق شیرین

دخترِ ساده ای با لباس شب مـیان هیاهوی جمعیت کلان شـهر عاشق مردی از جنس غیرت و مردانگی شـده و

دست سرنوشت آن دو را با مشکلات تلخ و شیرینِ زیادی رو به رو مـی کنه..

اما… آیا شیرین به سپند و سپند به شیرین مـی رسه….

دانلود رمان نقاب دل مرضیه یگـانه

بخش اول رمان عشق شیرین

چندین سال پرداختـه ایم به کـار کـارهایی بیهوده برای زنده نگـه داشت
عاش ِق یک پوچی
چیزی به اسم خیال
مثل همـیشـه از تراس اتاق، به اتاق سپند نگـاه مـی کردم و

رویاهایی در ذهن مـی ساختم و مـی
گفتم
_وای سپند، چرا نمـیای خـواستگـاریم من خستـه شـدم از این پنهونی نگـاه کردن بهت
تُره ای موهایم را به بازی گرفتم. سپند از روی تخت بلند مـی شود و به سمت پنجره اتاقش مـی
آیـد و قلب بی قرارم را بی قرار تر مـی کند. شال را رو سرمرتب مـی کنم. نگـاهش به آسمان بود
و حواسش به منی که خیره نگـاهش مـی کردم نبود نم اشک را روی گونه هایش دیـدم
انگـار زمان ثابت مانده بود من داشتم چه مـی دیـدم عشق من، مرد زندگی من داشت گریه مـی
کرد حتی نفس کشیـدن هم فراموش کرده بودم. یعنی چه اتفاقـی افتاده که اون داشت گریه مـی
کرد بی هوا و بی دلیل گفتم:
_سالم آقا سپند خـوبین ساراجون خـوبن
تازه متـوجه وجود من شـد. دستی به صورتش کشیـد و سر به زیرانداخت و چشم به زمـین دوخت.
زمـینی نامعلوم و با لبخند گفت:
_ سالم ممنونم مامان هم خـوبه شما خـوبین شیرین خانوم
وای او داشت حالم را مـی پرسیـد دستپاچه گفتم:
_ممنونم.
سری تکـان داد و گفت:
_ماه چقدر قشنگ مـی تاب

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان